سلام
من تابان هستم، دختری از جنس نور.
خودم را یک بلاگر یا نویسنده نمی دانم و حقیقتش آنقدر ها از بودن در فضای مجازی لذت نمی برم.
با این احوال حتما فکر می کنید آدم عجیبی هستم که اکنون اینجا برای دیگران می نویسم! اما من اینجا برای دیگران نمی نویسم، برای خودم می نویسم!
آنچه اینجا می نویسم قطره ای از روح دریای من است، برای اینکه بماند به یادگار و در گوشه زندگی ام گم نشوند؛ فیلم هایی که دیدم و میخواهم ببینم، تفکراتم، آنچه چشم هایم را نوازش کرد ،...

به سرزمین گل های آفتابگردان خوش آمدید🌻
اینجا دختری می نویسد که تهِ موهایش نارنجی ست، بهار و تابستان یک سرهمی جین بر تن می کند و با کوله پشتی زردش قدم به قدم جاده‌ی خیال را طی می کند؛ و پاییز و زمستان، شال گردن قرمز را دور گردنش می پیچد و عینک گردش را بر چشم می زد، سپس می رود در حیاط خانه شان و در حالی که از سرما سرخ می شود، تاب میخورد و خیره به بخار نفس هایش لبخند می زند.